نهم دی دریک نگاه

سیاست بوم گریزی اقوام و ملت‌ها در ابعاد چندگانه، زبان، ادبیات، هنر، علوم و سیاست و حتی نگرش‌های مذهبی، عمده ترین سیاست غرب در عصر حاضر می‌باشد.

ریشه‌های سابقه بوم گریزی در ایران در بعد مذهب، پیدایش بهائیت را منجر شده است و هم اکنون در شکل‌های مختلفِ شرک پرستی رشد و توسعه پیدا کرده است.

در ادبیات نیز تلاش برای جدایی ادبیات از مظاهر اساطیر ملی-مذهبی ایران با توسل به ابزار موسیقی و انحراف آن از باورهای بومی‌ملت‌ها، یکی از سیاست‌های بوم گریزی اقوام و ملت‌ها را می‌توان نام برد.......

یکی از مصادیق  مشترک در بروز هر دو پدیده یعنی رشد و توسعه جریان فتنه ایران و مهار
كوتاه مدت انقلاب‌های مردم عربی،
پدیده بوم گریزی است.

از دیرباز تحرکات سیاسی-اجتماعی در نظام‌های سنتی و مدرن، تحت تأثیر مؤلفه‌های بیشماری بوده است که روند آن حرکت‌ها را تند یا کند می‌نمود. یکی از مؤلفه‌های بسیار مهم در تحرکات سطح ملی در کشورهای مختلف، بومی‌سازی جریان حرکت‌های سیاسی-اجتماعی بوده است.

بومی‌سازی حرکت‌های سیاسی در مقایسه با بومی‌سازی حرکت‌های اقتصادی و حتی در مقایسه با حرکت‌های دینی دارای رشد سریعتری می‌باشد و همین رشد سریع، فرآیند حرکت‌های سیاسی راریسک پذیرتر می‌کند......

اصلی ترین مظاهر تحرکات سیاسی-اجتماعی مصر در زمان جمال عبدالناصر، انقلاب‌های
ضد استعماری الجزایر، مبارزات
تدافعی ویتنام، تحرکات سیاسی کنگو به رهبری پاتریس لومومبا، انقلاب ضد استعماری ایران و رفتار تدافعی ایران در جنگ هشت ساله به رهبری امام راحل، بومی‌سازی آن بوده است.

بومی‌سازی رفتارهای سیاسی-اجتماعی که بعضا از آن روش جاری نیز نام برده می‌شود، نقش مهمی‌درا جرای طرح و برنامه احزاب و گروه‌ها دارد. در واقع مؤفقیت بسیاری از حرکت‌های سیاسی-اجتماعی، مبتنی بر ظرفیت بومی‌سازی آن است. به بیان دیگر هرچقدر اهداف یک تحرک به مظاهر بومی‌یا محلی آن جمعیت، نزدیکی بیشتری داشته باشد، احتمال مؤفقیت در آن بیشتر است،

همچنان که تحرکات ضد استعماری در کشورهای نامبرده ایران، ویتنام، الجزایر، کنگو و مصر در زمان عبدالناصر بر اساس مظاهر بومی‌سازی به موفقیت دست یافته است.

ما در تألیف کتاب زیبایی شناسی هویت‌های پایه یا هویت بومی‌گری، به برخی از مؤلفه‌های مصادیق بومی‌که منجر به شکل گیری هویت یا گریز از هویت می‌شود راعنوان نمودیم و همچنین در
سبب شناسی تحرکات سیاسی- اجتماعی جریان
فتنه سال‌های اخیر ایران و نیز در سبب شناسی انقلاب‌های اخیر کشورهای عربی اذعان داشتیم، ممكن است برخلاف میل درونی ما، انقلاب‌های مردمی‌کشورهای عربی توسط نخبگان حکومتی قابل کنترل و مهار است. زیرا امروزه نخبگان حکومت‌های حاضر سبک‌های مقابله با حرکت‌های مردمی‌را به خوبی می‌دانند.

اما چه چیزی موجب رشد سریع جریان فتنه در ایران شده است؟ وجهه اشتراک رشد و توسعه جریان فتنه ایران و مهار انقلاب‌های مردمی‌کشورهای عربی چیست؟

یکی از مصادیق  مشترک در بروز هر دو پدیده یعنی رشد و توسعه جریان فتنه ایران و مهار
كوتاه مدت انقلاب‌های مردم عربی،
پدیده بوم گریزی است.

همچنانکه در هویت شناسی دفاع مقدس به تکرار متذکر شدیم؛ مطالعه انقلاب‌های مردمی‌و به خصوص مطالعه انقلاب‌های ضد آمریکایی از نگاه تیزبین رؤسای کاخ سفید، ریشه در ذکاوت رئیس جمهور کندی دارد که روند اینگونه انقلاب‌ها و تحرکات سیاسی-اجتماعی را در مفاهیم بومی‌آن مطالعه می‌کنند.

کندی و مشاوران کاخ سفید پس از شکست آمریکا از ویتنام و کره نگاه مبتنی بر بومی‌گری به انقلاب‌ها دارند و تاکید می‌کنند که علت ظهور انقلاب‌ها و همچنین حیات انقلاب‌ها مبتنی بر وفاداری بوم‌ها به انقلاب‌های مردمی‌است بنابر همین سیاست اصلی ترین راه مقابله آمریکا با انقلاب‌های مردمی‌رخنه در بوم‌ها و تغییر رفتارهای بومی‌در جهت سیاست‌های آمریکاست.

تاکید آمریکاییان بر مفاهیم بومی‌و مستندات بومی‌و تاسیس سازمان‌های عریض و طویل مانند پروژه کملوت حاکی از آن است که توجه آمریکاییان مبتنی بر رفتارهای بومی‌است. اما نگاه هوشمندانه و مطالعه دقیق و عمیق جریان فتنه ایران نشان می‌دهد که تحرکات سیاسی-اجتماعی همسو با آمریکا در عصر حاضر نه تنها بومی‌سازی نیست، بلکه تمامی‌تحرکات تا نتیجه نهایی تحولات سیاسی-اجتماعی مبتنی بر سیاست بوم گریزی اقوام و ملت‌هاست.

سیاست بوم گریزی اقوام و ملت‌ها در ابعاد چندگانه، زبان، ادبیات، هنر، علوم و سیاست و حتی نگرش‌های مذهبی، عمده ترین سیاست غرب در عصر حاضر می‌باشد.

ریشه‌های سابقه بوم گریزی در ایران در بعد مذهب، پیدایش بهائیت را منجر شده است و هم اکنون در شکل‌های مختلفِ شرک پرستی رشد و توسعه پیدا کرده است.

در ادبیات نیز تلاش برای جدایی ادبیات از مظاهر اساطیر ملی-مذهبی ایران با توسل به ابزار موسیقی و انحراف آن از باورهای بومی‌ملت‌ها، یکی از سیاست‌های بوم گریزی اقوام و ملت‌ها را می‌توان نام برد.

بنابراین به کارگیری سیاست بوم گریزی جامعه ایرانی در بعد مذهب منجر به پیدایش بهائیت و سیاست بوم گریزی جامعه ایرانی در بعد هنر منجر به انحراف موسیقی و ادبیات ملی-مذهبی را به همراه داشته است. اما سومین پدیده هجوم سیاست بوم گریزی سیاسی-اجتماعی ایران منجر به جریان فتنه موج سبز شده است.

اگر خوشبینانه بنگریم و جریان فتنه را بوم ستیز ندانیم، مهار جریان فتنه را می‌توان محصور ثبات، اقتدار و استحکام بومی‌شده مصادیق  انقلاب دانست.

این مسئله حاکی از آن است که بوم گریزی نیز دارای اصول و مدیریت است. به بیان دیگر یک جریان سیاسی بوم گریز روشمند است که برخی از اصول روشمند جریان‌های سیاسی-اجتماعی بوم گریزی عبارت است از:

1) تعیین استعداد و منابع بوم گریزی 

2) تدوین ادبیات بوم گریز 

3) تعیین و تشخیص ضرورت‌های بوم گریزی به لحاظ ضرورت‌های زمانی و مکانی 

4) تکیه بر منافع و مطامع فردی در برابر منافع ملی و انقلابی 

5) تجمع لیدرهای بوم گریز در کلان بافت 

6) تاکید بر هیجانات بوم گریز 

7) تاکید بر منطق غیر بومی 

8) به کارگیری از نخبگان بومی‌( چهره‌های انقلابی معترض، دانشگاهیان و... )

9) انتقال آسان مفاهیم فریب به عوام و خوا ص  

10) افراط در متقاعد سازي در هدفمندسازي جريان‌هاي ايجاد شده 

11) جریان‌های سیاسی بوم گریز اغلب رهبر ستیز هستند 

12) جریان‌های سیاسی بوم گریز اغلب دشمن ستایی  می‌کنند 

 

13) جریان فتنه با استفاده از ابزار اعتراض به برچسب دروغ بر رهبران و
شرايط موجود،  خودشان از اندیشه‌های درست و رهبران درست بی
بهره اند. 

14)  در آخر، روش و اصول جریان‌های سیاسی بوم گریز سطحی است و لایه‌های عمیق را نمی‌توان در آن جستجو کرد اما در صورت فقدان آسیب شناسی علمی‌در دراز مدت حکومت‌ها را آزار می‌دهد.


در سطور قبل گفته ایم؛ 

علاقه مندی روسای کاخ سفید در مطالعات انقلاب‌های مردمی‌، بر اساس تئوری‌های بومی‌سازی بوده است. پس از آن نیز دکترین کاخ سفید، رشد و توسعه فرهنگ و مفاهیم بومی‌سایر ملل را مدِّ نظر قرار داده اند. تا آنجا که تأکید بر ملت‌های چند فرهنگی و چند قومی‌اصلی ترین علاقه مندی حاکمان آمریکا تلقی گشته است.

از نظر تئوری پردازان کاخ سفید، ملتی دارای رشد و تعالی است که کلان بافتِ یک جامعه متشکل از خرده فرهنگهای بیشمار باشد، آنچنان که مفاهیم خرده فرهنگهای یک بوم در ساختار تمامی‌جامعه انسانی یک کلان بافت، حتی در اندیشه‌های علوم نوین نیز تجلی یابد.

عمده ترین ایراد غرب به بلوک شرق و شوروی سابق، فقدان جامعه چند فرهنگی بوده است. این ایراد از سوی غرب یعنی فقدان جامعه چند فرهنگی در خرده فرهنگ‌های بومی‌بلوک شرق خصوصا شوروی سابق، یک مسأله تحقیرآمیز تلقی می‌شد.

پس از فروپاشی شوروی سابق، درست زمانی که جمهوری‌های تازه استقلال یافته تلاش می‌کردند که مفاهیم بومی‌خرده فرهنگ‌های خود را بر اساس تعاریف غرب دسته بندی کنند، تا از محاسبات , و مناسبات تحقیرآمیز غرب جلوگیری کنند انقلاب‌های مخملین اوکراین و گرجستان بوقوع پیوست. 

تحلیل و مطالعه عمیق انقلاب‌های مخملین ایران، در جریان فتنه و انقلاب‌های مخملین اوکراین و گرجستان به ما می‌گوید که این انقلاب‌ها مبتنی بر اندیشه‌ها و باورهای بوم ستیز و بوم گریز بوده اند و در هر سه کشور از اصول روشمند اندیشه‌های بوم گریز و حتی بوم ستیز پیروی می‌کردند.

تاریخ اوکراین همچنان که جنگ جهانی دوم گواه آنست، این است که اوکراین در دشمن ستایی و استقبال از مهاجمین سابقه طولانی دارد اما تاریخ کهن گرجستان که سرشار از اساطیر دشمن ستیز است نیز در دام بوم گریزی، کشور را تسلیم غرب می‌کند.

همانگونه که دیدیم تأکید و توجه غرب از زمان رئیس جمهور کندی تا به امروز به خرده فرهنگ‌ها و هویت‌های بومی‌بوده است. اما چگونه می‌شود سیاست غرب در مواجهه با مهار انقلابهای مردمی‌مصر، تونس و سایر کشورهای عربی و همچنین ایجاد انقلابهای مخملین ایران، اوکراین و گرجستان، روش بوم گریزی بوده است؟

به بیان دیگر چرا تأکید، توجه و مطالعات غرب، بوی سازی بوده است. اما اقدامات غرب در انحراف ملتها بوم ستیزی و بوم گریزی بوده است؟ آیا غرب سعی در انحراف ملتها در چنین مبانی علمی‌داشته است؟ یعنی می‌توانیم در این زمینه غرب را متهم به دروغ علمی‌نماییم؟

یک نظر واقع بینانه این است که غرب در این زمینه در مبانی علمی‌متهم به پایه‌های علمی‌دروغ نیست. اما تئوری پردازی‌های غرب تلاش می‌کند، غربی در بهشت غرب سرشار ازمنفعت باشد و در این راه زیان سایر ملتها، بر غرب آسیبی وارد نیاورند.

اشتباه ملتها در تحلیل‌های علمی‌این است که مبانی علمی‌را با رفتار علمی‌یکسان تلقی می‌کنند حال این که پایه علمی‌یک مقوله کاملاً متفاوت با رفتار علمی‌است اما از این حیث که پایه‌های علمی‌نیز منجر به رفتار علمی‌است در آن شکی نیست.

الزاماً نخبگان باید بدانند که در مواجهه با علوم مختلف می‌بایست، تفسیر درست داشته باشند. تحلیل و تفسیرهای درست فی النفسه مرتبط با آسیبشناسی علمی‌تئوری‌های مقابله ای است.

برای  روشن شدن موضوع مصداقی را یادآور می‌شویم؛ آمریکا قبل از جنگ جهانی دوم برای حمله به ویتنام دارای تز و مبانی نظری بوده است مبنی بر اینکه: غول کمونیست در حال جهانی شدن است.

این مبانی نظری یک امر دروغ و مبتنی بر پایه‌های مبانی نظری دروغ نبوده است. اما این فرضیه درست یعنی جهانی شدن کمونیست هیچ دلیلی بر قتل و کشتار و آدم سوزی و تجاوز به سایر ملتها هم نبوده است. به بیان دیگر مبانی نظری کمونیستِ جهانی یعنی یک مبانی علمی‌درست دلیلی بر رفتار علمی‌غلط یعنی حمله به ویتنام یا هر کشور دیگر نیست.

فرضیه بومی‌سازی و اجرای آن پس از جنگ جهانی دوم، یک ضرورت امکان ناپذیر و یک مبانی نظری کاملاً علمی‌بوده است امام نتیجه آن می‌توانست الزاماً منجر به یک رفتار غیرانسانی بوم ستیز و بوم گریز برای ملتهای انقلابی و آسیب دیده نباشد.

ما در یکی از تئوری پردازیهای هویت در یکی از کنگره بین المللی با ایجاد این پرسش که از بین هویت‌های جدیدی که هر روز در گوشه و کنار جهان با سرعت هر چه تمامتر سر برمی‌آورند، کدام هویت است که بتواند بر سایر هویت‌های زمانی فائق آید؟

پاسخی ارائه کردیم مبنی بر این که، در عامه ترین پاسخ می‌توان گفت هویتی قادر به تعالی در این مسیر است که روشمند است و از سایر مکاتب هویت ساز، آسیب شناسی قوی تری دارد.

انقلاب اسلامی‌ایران به رهبری امام راحل بر اساس مبانی نظری بومی‌سازی، کاملاً دارای مبانی علمی‌بوده است همچنانکه در کتاب هویت شناسی دفاع مقدس متذکر شدیم؛ قوم ایرانی در مولفه‌های تردید به دفاع و میل به تهاجم در 2500 ساله شاهنشاهی تحقیر شده بود چنین رفتارهای تحقیرآمیز سایر ملتها و دولتها، ملت و نخبگان ایران را بستوه آورده بود.

ملت ایران از اصیل ترین هویت‌های بومی‌خود فاصله گرفته بود و تمسخر استعمار در مناسبات غیربومی‌برای ایرانیان تحقیرآمیز بود.

پاتریس لومومبا در انقلاب مردمی‌کنگو فریاد می‌زند این تحقیرآمیز است که استعمارگران بلژیک بمدت 80 سال مردم کنگو را میمون بدانند.

فریادهای پاتریس لومومبا برای کنگو، مائوتسه برای چین، هوشی مینی برای ویتنام، استالین برای شوروی، کاملاً ایده‌های بومی‌گری بوده است. و همچنین سیاست آمریکا و استعمار در قبال همین سیاست‌های بومی، بوم ستیزی و بوم گریزی بوده است.

کشتار بیش از 40000 چینی در پکن کنونی قبل از جنگ جهانی توسط ژاپن، قتل پاتریس لومومبا و سایر انقلابیون در کنگو، کشتار و آدم سوزی ویتنامی‌ها توسط آمریکائی‌ها در 10000 روز جنگ، و قتل عام و ترور و وحشت ساز مان منافقین ایران با حمایت آمریکا از عمده طرحهای بوم ستیزی بوده اند که می‌توان در برابر رفتارهای بومی‌ملتها نام برد.

دیدگاه فوق صراحتاً بیان می‌کند تلاش‌های بوم گریز و ایده‌های بوم ستیز موجب تضعیف انقلاب‌های مردمی‌است. براساس شدت و ضعف این دو پدیده می‌توان اذعان کرد، پدیده بوم گریزی منجر به تضعیف رفتار انقلابی و پدیده بوم ستیزی موجب نابودی رفتار انقلابی است.

هر دو پدیده بوم گریزی و بوم ستیزی سِپَر تهاجمِ استعمار در کشورهای انقلابی است. با این تفاوت که تهاجم استعمار به کشورهای انقلابی در پناه پدیده بوم گریزی شکل درون مرزی  بخود می‌گیرد و دکترین تهاجم که اغلب کشورهای استعماری هستند از آسیب‌های ناشی از درگیری مصون می‌مانند.

با توجه به تأکید غرب بر بومی‌سازی سیاست‌های جهانی، ریشه بوم ستیزی و بوم گریزی در ملتها کدام است؟

در کتاب اسطوره شناسی اسلامی‌آورده ایم که اسطوره شناسان غربی بخصوص میرچا الیاده تأکید می‌کنند سرنوشت غیر غربیان اینست که نقش خود را در تاریخ از دست بدهند، مگر آنکه غربی شوند. اما این اتفاق زمانی روی خواهد داد که روزی غرب، وضعیت وجودی عوالم فرهنگی مردم غیر غربی را بشناسد و درک کند، بی شک بزرگترین این عوالم، دین شناسی عمیق غرب از مردم زمین خواهد بود.

آنان برای مصداق مبانی فوق متذکر شدند که از سالیان پیش، غرب دیگر تنها سازنده تاریخ نیست و یکی از معانی آن، این است که فرهنگ غرب اگر به گفت و گو با سایر فرهنگ‌ها نفرت ورزد یا از آن دوری کند در معرض خطر سقوط به منطقه گرایی خواهد رسید.

برای رسیدن به این مقصود، غرب از سالیان پیش برای درک وضعیت وجودی عوالم، نه تنها مطالعه ملتها بلکه مطالعه اقوام بومی‌سایر ملتها را در دستور کار خود قرار داد.

اکنون غرب به نیازمندی و علاقمندی خرده فرهنگ‌های بومی‌سایر ملتها آگاه است و چون آگاهانه به نیارمندیها سایر اقوام آگاهی دارد، به راهکارهای انحراف خرده بومها نیز تسلط نسبی دارد.

اولین گام آن که با دینشناسی اما در جهت رستگاری غرب آغاز شد سعی بر آن دارد که دین را تا اسطوره پایین بیاورند و اسطوره‌های کذایی را تا سطح دین ارتقاء بخشند.

عصر فعلی، عصر بدوی و همچنین عصر رستگاری نیست بلکه عصر تفسیر است. تفسیر و تحلیل درست نخبگان بومی‌در سبب شناسی و آسیب شناسی پدیده‌ها، تنها راه رستگاری ملتهای انقلابی است.

اکنون، این تلاش که در دنیای تک قطبی، حاکمیت از آن غرب خواهد بود و اتفاق آن نیز در آینده، گریز ناپذیر بودنش را القا می‌کند؛ ریشه در دین شناسی تابو پرستی غرب دارد. تکرار می‌کنم گریز ناپذیر بودن چنین القائی ریشه در دین شناسی تابو پرستی غرب دارد.

غرب با مطالعات بومی‌توانست سیاست بوم گریز و بوم ستیز را برای تضعیف انقلاب‌های مردمی‌اتخاذ کند. نتیجه بروز هر دو پدیده، مصونیت غرب و کشورهای استعماری، از آسیب‌های ناشی از درگیری با کشورهای انقلابی خواهد بود. نتیجه بوم گریزی در ایران در بعد مذهب منجر به وهابیت، نتیجه بوم گریزی در بعد ادبیات منجر به انحراف ادبی و در بعد سیاسی منجر به ایجاد موج سبز شده است.به بیان دیگر غرب با تمرکز بر مطالعات بومی، ابزار بوم گریزی و بوم ستیزی را در شرایط مرتبط برای کشورهای انقلابی اعمال خواهد کرد.

تاوان کشورهای انقلابی در بروز پدیده‌هایی همچون بوم گریزی چیست؟

تاوان کشورهای انقلابی در بروز پدیده‌هایی همچون بوم گریزی چیست؟

ایران انقلابی که بشدت تحت تأثیر اساطیر و باورهای بومی‌است درمواجهه با پدیده بوم گریزی باید چه تاوانی بدهد؟






نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی